خالق من او، و او هر دم به گوش خلق
از چه میگوید چنان بودم ، چنین باشم
من اگر شیطان مکارم گناهم چیست؟
او نمیخواهد که من چیزی جز این باشم
دوزخش در ارزوی طعمه ای میسوخت
دام صیادی به دستم داد و رامم کرد
تا هزارن طعمه در دام افکنم ، نا گاه
عالمی را پر خروش از بانگ نامم کرد
....

خیلی با حال بود
بچه مگه شما عاشقی این همه شعر عاشقانه گفتی
بای
جالب
پر معنا
زیبا
و بلآخره قشنگ بود
بای